تردید درباره اعتبار نظرسنجیها | نتیجه انتخابات چه خواهد شد؟
رویداد۲۴ | لیلا فرهادی: تعداد مراکز نظرسنجی در انتخابات اخیر پرشمار شده است. «مرکز نظرسنجی و تحقیقات بازار پرسش»؛ «گروه مطالعات افکارسنجی گمان»؛ «مرکز رشد دانشگاه امام صادق»؛ «صدا و سیما»؛ «مرکز پژوهشهای مجلس»، «ایسپا» ... همه این مراکز به صورت مستقل اقدام به انتشار نتایج نظرسنجی هایشان کرده اند، اما آیا به نتایج آنها میتوان اعتماد کرد؟ با همین نتایج، پیشبینی انتخابات چگونه است؟
آیا نظرسنجیها قابل اعتمادند؟
به طور سنتی در انتخاباتهای ریاست جمهوری ایران، دو مرکز نظرسنجی داخلی و یک مرکز نظرسنجی خارجی اقدام به انتشار آمار محبوبیت کاندیداهای انتخاباتی میکردند؛ ایسپا و صدا و سیما در داخل و «ایران پل» در کانادا که در همکاری با «مرکز مطالعات بینالمللی و امنیتی» دانشگاه مریلند در آمریکا. اما در انتخابات اخیر این مراکز بسیار زیاد شده و اعتبار بسیاری از آنها زیر سوال رفته است.
به عقیده کارشناسان، نتایج نظرسنجیها میتواند سوگیرانه باشد. عباس عبدی اخیرا در گفتگو با دنیای اقتصاد گفته بود به نتایج نظرسنجی ایسپا بعد از تغییرات مدیریتی اخیر در آن اعتماد ندارد.
او گفته: من در گذشته بیش از همه از نظرسنجیهای ایسپا دفاع میکردم، اما در دولت جدید دیگر به ایسپا هم اعتماد زیادی ندارم. این بیاعتمادی بهدلیل دستکاری در نتیجه نیست، بلکه بهدلیل تغییر نمونه، طرح سوال یا پرسشگر است، زیرا این امور نتایج را ۴ تا ۵ درصد تغییر میدهند.
ایسپا یکی از معتبرترین مراکز افکارسنجی در ایران است. محمد آقاسی رئیس پیشین مرکز افکار سنجی ایسپا هم در یادداشتی در کانال تلگرامی خود به احتمال دستکاری در نتایج نظرسنجیها به نفع یک گروه خاص یا نمونه گیری غلط و در نتیجه انتشار آمار غلط اذعان کرده است.
اما آنچه در مورد نظرسنجیهای انتخاباتی اخیر مهم است، نه سوگیری یا نمونه گیری غلط آنها، بلکه بی توجهی آنها به یک اصل مهم است. شاید با نگاهی به پیشرفت پزشکیان در نظرسنجیها فکر کنید این انتخابات هم مانند انتخاباتهای قبلی است و با همان دست فرمان یعنی بررسی شیب افزایش محبوبیت و زمان بندی انتخابات، میتوان نتیجه را پیش بینی کرد، اما یک تفاوت مهم در انتخابات اخیر را نباید نادیده گرفت.
چهار روز مانده به روز رای گیری و هنوز فضای انتخاباتی در کشور شکل نگرفته است. بر اساس آخرین آمار منتشر شده توسط ایسپا، ۲۴.۴ درصد شرکت کنندگان در نظرسنجی به احتمال زیاد یا قطعا به پزشکیان، ۲۴ درصد به جلیلی، ۱۴.۷ درصد به قالیباف، و مجموعا کمتر از ۵ درصد به سایر کاندیداها رای میدهند.
اما حلقه گمشده و مهم این دوره، درصد بالای مرددهاست. ۳۰.۶ درصد مشارکت کنندگانی که قطعا رای میدهند گفته اند که هنوز نامزد خود را انتخاب نکرده اند. جالب اینجاست که تعداد مرددها از تاریخ ۲۹ تا ۳۰ خرداد بیشتر شده است. در این تاریخ ۲۷.۴ درصد از شرکت کنندگان در نظرسنجی گفته بودند هنوز نامزد خود را انتخاب نکرده اند و در آخرین نظرسنجی ۲ و ۳ تیر این آمار ۳۰.۶ درصد شده است.
میزان مشارکت قطعی در انتخابات ۴۲.۵ درصد تخمین زده شده که رقم بسیار پایینی است.
قشر خاکستری چه میگویند؟
آنچه مسلم است این است که زنان و جوانان به دلیل حوادث دو سال اخیر پیش و پس از مرگ مهسا امینی و محدودیتهای اعمال شده بر اینترنت در این انتخابات قهر کرده اند. این در حالیست که در همه انتخاباتهای گذشته، زنان و جوانها پیشران و موتور محرکه انتخاب بوده اند.
از سوی دیگر تردید در دهه شصتیها که بر قله زنگوله جمعیتی رای دهندگان نشسته اند، بیشتر شده است. ما با اکثریت مردد و اقلیت رای دهنده روبه رو ایم.
اشکالی که نظرسنجی ها، حتی معتبرترین آنها نظیر ایسپا دارد این است که دلایل عدم مشارکت را بررسی نکرده اند. آقاسی رئیس پیشین ایسپا میگوید منبع اپیدمیکال کردن رایدهی با چهار منبع انرژی در افکارعمومی ایرانی قابل دستیابی که از جمله آن منبع فرهنگدینی و رای تکلیفی؛ منبع فرهنگجهانی و توجه به دمکراسی، منبع فرهنگ ایرانی و توجه به ویژگیهای ملی و منبع فرهنگ قومی و تکیه بر باورهای محلی است.
این منابع گاه با تزاید شکافهای اجتماعی و گاه با دوقطبی، فوران کرده و رغبت به مشارکت را ایجاد میکنند، اما در این انتخابات تاکنون، هیچکدام از این منابع که فعال شدن آنها میتواند نتایج انتخابات را تغییر دهد، فعال نشدهاند.
بیشتر بخوانید: طبقه متوسط در شهرهای بزرگ برای رای دادن گارد اخلاقی دارد | مردم در شهرهای کوچک چنین مانعی ندارند و وارد انتخابات شدهاند
مطالعه و تحرک آن بخش از گروههای اجتماعی که به طبقه یا قشر معینی تعلق ندارند چالش جامعه شناسی و علوم سیاسی است. آصف بیات در مقدمه «سیاستهای خیابانی» از نوعی «همراهی و همگامی موقت با نیروهای سیاسی» توسط گروهی از مردم حرف زده که به هیچ قشر خاصی تعلق ندارند.
دلیل همراهی مقطعی این گروه با نیروهای سیاسی، برداشتی است که آنها از این همراهی در پیشبرد زندگی روزمره شان، ضرورت بقا و یک زندگی آبرومندانه دارند، گرنه به صورت کلی آنها معتقدند از سیاستهای جاری منتفع نمیشوند. در واقع حرکت آنها یک «سیاست جبرانی» است.
آنچه در این انتخابات سرنوشت ساز است، تصمیم این قشر برای همراهی کردن یا نکردن با نیروهای سیاسی است.
این قشر در سالهای اخیر در جست وجوی کار، رفاه، آزادی و سرپناه به مهاجرتهای طولانی و دردناک دست زده اند. اغلب آنها یا در پی سرکوب اعتراضات از سال ۹۶ تا ۱۴۰۱ و برگزاری چندین دور انتخابات غیر رقابتی و یا در نتیجه کوچک شدن سفره هایشان، بدون اعتراض، بی سر و صدا و بدون جلب توجه از سیاست کناره گیری کرده اند. دلیل این کناره گیری است که به این نتیجه رسیده اند که آزادی به معنای کلی و آزادی انتخاباتی در معنای جزئی وجود ندارد و بسیح نیروها اغلب به شدت سرکوب شده است؛ بنابراین همراهی با نیروی سیاسی بی فایده است مگر به ضرورت بقا؛ بنابراین در این دوره موضوع انتخاب سلبی به معنای یک اقدام سیاسی به حاشیه رفته است.
رای دهندگان به اصطلاح خاکستری و مردد که به هیچ قشری تعلق ندارند، در یک دوقطبی سیاسی و با هدف حذف یک گروه در برابر گروه رقیب، ترغیب به رای دادن نمیشوند. همانطور که نظرسنجیها نشان میدهد، با وجود تایید صلاحیت یک کاندیدای اصلاح طلب در مقابل ۵ کاندیدای اصولگرا، همچنان مشارکت پایین است؛ بنابراین در این انتخابات، رای دهندگان مردد باید به این نتیجه برسند که مشارکت آنها، منتج به تغییر به نفع ضرورتهای زندگی آنها خواهد شد.
احتمال مشارکت گروهی از قشر در حاشیه مانده که انتخابات را ابزاری برای مشروعیت نظام میدانند و هرگونه مشروعیت بخشی را رد میکنند یا اساسا بر این باورند که نهادهای انتخابی امکان اجرای وعده هایشان را ندارند، بسیار پایین است.
در مورد زنان، چنین امیدی واهی است. تغییر به نفع زنان مستلزم تصمیم در سطوحی بالاتر از ریاست جمهوری است. بخشی از زنان قهر کرده از صندوق رای ممکن است در روند تصمیم گیری برای مشارکت، اولویت را به دیگر ضرورتهای بقا بدهند و در انتخابات شرکت کنند.
جوانان و دهه شصتیهایی که تردید آنها برای مشارکت ناشی از ناامیدی آنها از تغییرات است، احتمال بیشتری برای مشارکت در انتخابات دارند؛ بنابراین تصمیم این گروهها در این دوره از انتخابات، برخلاف انتخاباتهای پیشین، بیش از اینکه سلبی باشد، ناشی از رویکردهای ایجابی، به نفع ضرورتهای منتج به بقای آنهاست.
چه کسی برنده خواهد شد؟
تحلیلها نشان میدهد اگر همین فردا و با همین ترکیب انتخاباتی برگزار شود، انتخابات به دور دوم بین مسعود پزشکیان و سعید جلیلی خواهد رفت.
برخی خبرها حاکی از آن است که روز ششم تیر ماه یعنی دو روز مانده به انتخابات، جبهه انقلاب قرار است در مورد انصرافها تصمیم گیری کند. رئیس ستاد محمدباقر قالیباف عصر یکشنبه ۳ تیر ۱۴۰۳ در جمع هواداران این نامزد انتخاباتی در سالن حجاب تهران اعلام کرد که «محمدباقر قالیباف کاندیدای اصلح جبهه انقلاب تا پایان در رقابتهای انتخاباتی محکم خواهد ماند.»
به این ترتیب به نظر میرسد قالیباف قصد کناره گیری به نفع جلیلی را ندارد. امیرحسین ثابتی چهره نزدیکب ه جلیلی اخیرا شایعه احتمال انصراف او را دروغ خوانده بود.
مرکز رشد دانشگاه امام صادق (یکی از مراکز عجیب و غریب و وابستهای که اقدام به انتشار نظرسنجی کرده اند) اخیرا آمارهایی را در ارتباط با سبد رای کاندیدهای مختلف منتشر کرده است.
این مرکز گفته اگر قالیباف به نفع جلیلی کناره گیری کند، ۴۰.۸ درصد آرای او به سبد جلیلی و ۲۰.۹ درصد آرا به سبد پزشکیان سرازیر میشود در حالی که اگر جلیلی به نفع قالیباف کنار برود، ۴۵.۵ درصد رای او به سبد قالیباف و تنها ۵.۵ درصد رای او به سبد پزشکیان ریخته خواهد شد.
اگرچه سوگیری مرکزی که به دانشگاه امام صادق تعلق دارد به سمت جلیلی کاملا واضح است، اما به نظر میرسد این تحلیل چندان دور از ذهن نیست.
تحلیلها نشان میدهد اگر قالیباف انصراف بدهد، باز هم انتخابات بین جلیلی و پزشکیان به دور دوم کشیده خواهد شد؛ بنابراین جبهه انقلاب تنها در صورتی که از یک دورهای شدن انتخابات با حضور قالیباف مطمئن باشد، باید جلیلی را راضی به انصراف کند.
رفع فیلترینگ
قاطعانه گفته
رفع تحریم
کنار گذاشتن نظامی ها از اقتصاد و اداره گشور
تعامل قوی با دنیا